site stats

جست و جو در لغت نامه دهخدا

Webلغتنامه دهخدا. لغت نامه بزرگ دهخدا شامل شرح و معنی واژگان آثار ادبی و تاریخی زبان فارسی است. این لغت نامه، بزرگ ترین و مهم ترین اثر دهخدا است، که بیش از ۴۰ سال از عمر او، صرف آن شد. لغتنامه دهخدا ... Webجست و جو. [ ج ُ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب )همان جستجو است . رجوع به این کلمه شود : چه جست و چه دید اندرین گفت و گو. فردوسی . پرآواز و با جست و جو آمدند. فردوسی . هزار نعلین را بیش بردریده شراک . سوزنی .

جست - معنی در دیکشنری آبادیس

Web0. یکی از معانی جست؛ ارتفاع یا درازا است. این کلمه امروز؛ دقیقاً به همین معنی در زبان محاوره و گفت و گو و هم در نوشتار؛ در پارسی هرات کاربرد دارد.مثلاً وقتی صحبت از ارتفاع یک دیوار یا خانه یا میز ... Webجست و جو. [ ج ُ ت ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِمص مرکب )همان جستجو است. رجوع به این کلمه شود : نگر نره دیو اندرین جست و جو چه جست و چه دید اندرین گفت و گو. fatality at honeywell geismar https://pckitchen.net

لغت‌نامه دهخدا - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

Webمعنی واژهٔ خورش در لغت‌نامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یاب. 0. یک واژه بنویسید جست‌وجو در همهٔ ... (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). که خورش دهد مردمان را از گندم و جو و میوه . (نوروزنامه ٔ خیام ). http://khasare.blogfa.com/author/khasare?p=7 Webجست و جوی . (از فرهنگ فارسی معین ) : مجوی از دل عامیان راستی. که از جستجو آیدت کاستی . فردوسی . گفت که بر این فرزند من دروغها بسیار گویند، آن جستجوها فروبرید. (تاریخ بیهقی ). ای طریق جستجویت همچو ... fatality at saĺfords station bbc

معنی جست لغت نامه دهخدا پارسی ویکی

Category:یابم - معنی در دیکشنری آبادیس

Tags:جست و جو در لغت نامه دهخدا

جست و جو در لغت نامه دهخدا

معنی جست لغت نامه دهخدا پارسی ویکی

Webلغت‌نامه . جست‌و‌جو در لغت‌نامهٔ دهخدا; لغت‌نامۀ دهخدا. تاریخچه: از آغاز تا امروز; مؤلفان و همکاران; لغت‌نامۀ بزرگ فارسی. معرفی; مؤلفان; فعالیت‌ها و آثار; ارتباط با شورای تألیف; امکانات Webلغت‌نامه آنلاین دهخدا مبنعی ارزشمند برای یافتن معنی واژه‌های فارسی است که به همراه قافیه‌یاب آنلاین فارسی ارایه شده است. ... جستجو در ... فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

جست و جو در لغت نامه دهخدا

Did you know?

Webجست. [ ج ُ ] ( مص مرخم ، اِمص )جُستن. تفحص کردن. جست و جو. ( از فرهنگ فارسی معین ). تفحص و تجسس و بحث. طلب. کاوش. تفتیش : ترا گر بدی فر و رای درست ز البرز شاهی نبایست جست. Webجست. جست . [ ج َ ] (اِ) در جنگل شناسی به جوانه ها که روی ریشه ٔ درخت ها و درختچه ها میروید گفته میشود و آنرا ریشه جوش نیز گویند. برای تفصیل بیشتر رجوع به کتاب جنگل شناسی تألیف کریم ساعی ج 1 ص 70 ، 71 ، 72 ...

Webلغت‌نامهٔ دهخدا یا واژه‌نامهٔ دهخدا کتابی جامع شامل شرح و معنی واژگان زبان فارسی است. این واژه‌نامه بزرگ‌ترین و مهم‌ترین اثر علی‌اکبر دهخدا است، که بیش از ۴۰ سال از عمر او صرف آن شد. لغت‌نامهٔ دهخدا معنی، تفسیر، و ... Webجست و جو. [ ج ُ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب )همان جستجو است . ... سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و ... در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به ...

Webجست و جو یا جستجو و گفت و گو یا گفتگو ؟ زبان معیار ،گویش ها و لهجه های زبان پارسی در جریان سالیان طولانی بر پایه متغیر های گونه گون ،دستخوش دگرگونی ها و تغیرات ژرف در شماری از حوزه های گویندگان این زبان شده است. Webنبینم همی جنبش و جست و جوی . فردوسی . زبان دو مهتر پر از گفت و گوی روان پرستنده پر جست و جوی . فردوسی . نگر نره دیو اندر آن جست و جوی چه جست و چه دید اندر آن گفت و گوی . فردوسی .

WebJasjoo Tools and Entertainments. Jasjoo Tools, Step by Step helps, Games and more.

Webجست‌و‌جو در لغت‌نامهٔ دهخدا; لغت‌نامۀ دهخدا. تاریخچه: از آغاز تا امروز; مؤلفان و همکاران; لغت‌نامۀ بزرگ فارسی. معرفی; مؤلفان; فعالیت‌ها و آثار; ارتباط با شورای تألیف; امکانات . کتاب‌خانهٔ ... fatality at hpcfatality at logan airporthttp://www.mbsr.blogfa.com/post/17/%D8%AC%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%AC%D9%88-%DB%8C%D8%A7-%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%AC%D9%88-%D9%88-%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88-%DB%8C%D8%A7-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88- fatality at tip topWebجست و جو Definitions. Please find 9 English and definitions related to the word جست و جو. (noun): the activity of looking thoroughly in order to find something or someone (noun): an investigation seeking answers (noun): boarding and inspecting a ship on the high seas … frequent urination in winterWebروشنایی بار دیگر بالا جست و آنجا در لبهی شکاف، که همان شکاف هلاکت بود، فرودو ایستاده بود، سیاه در برابر پرتو روشنایی، نگران، شق ورق، اما با این حال بی حرکت، و تـو گـویی کـه بـه سنگ تبدیل شده بود. frequent urination medication menWebعلی‌اکبر دهخدا (زاده ۱۲۵۷ تهران – درگذشته ۷ اسفند ۱۳۳۴ تهران)، ادیب، لغت‌شناس، سیاست‌مدار و شاعر ایرانی است. او مؤلف و بنیان‌گذار لغت‌نامه دهخدا نیز بوده‌است.علی‌اکبر دهخدا در سال ۱۲۵۷ ... fatality bandWebلغت‌نامۀ دهخدا. نزاع. [ نُ زْ زا ] (ع ص، اِ) جِ نازع. رجوع به نازع شود. جِ نزیع، به معنی غریب. و منه: نزاع القبائل؛ به غربائی گویند که در جوار قبیله ای می زیند که از آن نیستند. (از اقرب الموارد). fatality australia